سبک گرافیکی یک بازی ویدئویی، از مهمترین موارد در توسعه بازی است. سبک بصری یک بازی، اغلب نقش مهمی در تجربه بازیکن از آن بازی دارد و این یکی از مواردی است که یک بازی را جالب و سرگرمکننده میکند. در این مقاله مروری یکی از متداولترین سبکهای گرافیکی، روشهای تجسم و نحوهی استفاده از آن برای خلق محتوا توسط سرکار خانم پریسا علیخانی دانشجوی دکتری پژوهش هنر در دانشگاه هنر اسلامی تبریز توضیح داده خواهد شد.
در طول تاریخ بازیهای ویدئویی، روشهای مختلفی برای تجسم محتوای بازی استفاده شده است و با استفاده از این تکنیکهای طراحی، توسعهدهندگان بازی و هنرمندان به نتایج مختلفی رسیدهاند. این طراحیهای بصری مختلف، به عنوان سبکهای گرافیکی شناخته میشوند یکی از مرسومترین سبکهای گرافیکی، سبک انتزاعی است.
در هنر، انتزاعگرایی به جنبهی رسمی هنر مربوط میشود و شامل خطوط، رنگها، اشکال مختلف هندسی و روابط آنها با یکدیگر است. انتزاعگرایی، هیچ چیز واقعی را نشان نمیدهد و مستقیم از زندگی نیز نشات نمیگیرد. انتزاعگرایی، یکی از دستهبندیهای سبک گرافیکی است که به جای نشان دادن مستقیم شخصیتها، اشیا یا مکانهای مشخص بر نمایش بازی در شکلها و اشکال هندسی تمرکز دارد اما بازیهای ویدئویی به ندرت میتواند انتزاعی باشند چراکه حداقل باید نوعی محیط را شبیهسازی کنند لذا اغلب بازیهای با سبک انتزاعی، به شدت تلطیفشده هستند (تصویر 1).
تصویر 1: مگس و بیگانگان در Yven ‘Revenge
دهه 1970 م. آغاز محبوبیت بازیهای ویدئویی و خانگی بود و در آن زمان، بسیاری از بازیها، کاملا مینمالیستی و انتزاعی از لحاظ طراحی بودند چراکه تیم بازیسازی با محدودیتهای سختافزاری زیادی مواجه بودند که باعث میشد تنها کاراکترها، اشیا و محیطهایی که ضروری بود، طراحی شده و آن هم بسیار ساده شود؛ بیشتر بازیها در آن زمان به لحاظ گرافیکی بسیار سبک بودند که فقط به سبک انتزاعی شباهت داشتند.
نمونهی خوبی از این سبک، در بازی تتریس (1984) دیده میشود (تصویر 2). نمونهی دیگر از این بازیها، پونگ (1972) بود (تصویر 3). تتریس، هنوز هم با فروش بیش از 10 میلیون نسخه، عنوان پُرفروشترین بازی جهان را در اختیار دارد. بازیهایی با سبک انتزاعی در دهه 80 بسیار محبوب و پُرفروش بودند و به حدی پیشرفت کرده بودند که به لحاظ گرافیکی روز به روز در حال پیچیده و جزئیتر شدن بودند اما سبک انتزاعی در آن زمان دیگر به عنوان یک سبک پیشفرض نبود بلکه به یک انتخاب هنری تبدیل شده بود.
تصویر 2: بازی تتریس
تصویر 3: بازی پونگ
دهه 90 با توجه به افزایش محبوبیت کنسولهای بازی ویدئویی خانگی و بازیهای دستی و تغییر جهت گرافیک بازی از گرافیکهای اسپرایت به گرافیک سهبعدی؛ تمایل طراحان به نمایشهای واقعبینانهتر بیشتر شد لذا ساخت این سبک از بازیها بسیار محدود شد. در این زمان یک بازی تیراندازی ریلی موسیقی با سبک انتزاعی مورد توجه گیمرها قرار گرفت. این بازی در تصویر 4 نشان داده شده است.
تصویر 4: Rez on the Sega Dreamcast
امروزه دیگر دیدن بازیهایی با سبک انتزاعی مرسوم نیست. این مساله عمدتا به دلیل محبوبیت روزافزون داستانپردازی و این واقعیت که دیگر بازیهای انتزاعی فروش خوبی ندارند، است.
اما سالهای پایانی دهه 2000 م. و پس از پایان سلطهی سونی، نینتندو و مایکروسافت با سبکهای گرافیکی فانتزی و رئالِ خود و با محبوبیت گستردهی تلفنهای همراه هوشمند، بار دیگر سبک انتزاعی جانی تازه گرفت. چیزی که سبب محبوبیت دوبارهی سبک انتزاعی در تلفن همراه شد؛ این واقعیت بود که بازیهای موبایل قابل حمل و در دسترس هستند و گیمرها معمولا برای گذر زمان از آنها استفاده میکنند بنابراین ضروری است که نهتنها لذتبخش باشند، بلکه به لحاظ گرافیکی نیز ساده طراحی شوند و زمان زیادی از بازیکن نگیرند. این سبک گرافیکی برای جذب گیمرهای غیرحرفهای نیز مفید است، چراکه باعث میشود آنان تنها بر گیمپلی تمرکز کنند و آن را از یاد نبرند. (تصویر 5).
تصویر 5: Geometry Dash
اما آیندهی سبک انتزاعی چگونه است؟ همانطور که قبلا اشاره شد، انتزاعگرایی در پروژههای مدرن کمتر دیده میشود. دلایل مختلفی وجود دارد که باعث میشود این سبک در مقایسه با سایرین قدری منسوخ و قدیمی شود. یکی از مشکلات سبک انتزاعی، بازاریابی سخت برای آنهاست. بزرگترین مشکل سبک انتزاعی، عدم توانایی آنها برای گفتن داستان به بازیکننده است. سبک انتزاعی همواره از لحاظ بصری نسبت به سایر سبکهای گرافیکی محدود است بنابراین طبیعی است که برای روایت داستان مناسب نباشد. در حقیقت توسعه بازیها، جایگاه داستانپردازی را نسبت به گذشته قویتر کرده است به همین دلیل است که منحصرا در بازیهای تلفن همراه دیده شود یا در گذشته بماند.
Keo, M. (2017). Graphical Style in Video Games. Bachelor’s thesis for Information and Communication Technology