سبک گرافیکی یک بازی دیجیتال، از مهمترین موارد در توسعه بازی است. سبک بصری یک بازی، اغلب نقش مهمی در تجربه بازیکن از آن بازی دارد و این یکی از مواردی است که یک بازی را جالب و سرگرمکننده میکند. در این مقاله در ادامه بررسی سبکهای بازی، به آخرین آنها و در واقع، سبک واقعگرایانه میپردازیم. این مقاله مروری توسط سرکار خانم پریسا علیخانی دانشجوی دکتری پژوهش هنر در دانشگاه هنر اسلامی تبریز به نگارش درآمده است.
در هنر و ادبیات، رئالیسم به معنای بازنمایی واقعی افراد بدون هیچگونه ایدهآلگرایی است. در هنر، فتورئالیسم (فتورئالیسم، زیرگروه واقعگرایی است که واقعگرایی را یک قدم به جلو میبرد)؛ تصویر را تا حد ممکن، واقعگرایانه تولید میکند و اغلب باعث میشود که هنرمند از نزدیک یک عکس را مطالعه و سپس سعی در بازتولید آن داشته باشد.
شخصیتهای بازی واقعگرایانه، اشیا و محیطهایی با بیشترین شباهت به واقعیت هستند. واقعگرایی یا رئالیسم، در دهه 1990 میلادی، هنگامی که تجسم سهبُعدی به استاندارد جدید گرافیک بازی تبدیل شد، بهعنوان یک روند معمول برای طراحی گرافیک بازی شناخته شد. از آن زمان، رئالیسم، مطلوبترین نوع گرافیک برای بازیهای مدرن است. این ذهنیت در میان طراحان گرافیک بازی وجود دارد که “طراحی گرافیک واقعگرایانه باید نسبت به عکسها بهتر باشد”. این نوع ذهنیت همواره در صنعت بازی وجود داشته است؛ کافیست تنها به جنگ میان نینتندو و سگا در دوره 16 بیتی نگاهی بیندازید. امروزه بسیاری از توسعهدهندگان بازی، درگیر روند فتورئالیسم شده و موجب بهوجودآمدن نمونههای زیادی از بازیهایی که انقلابی در سبک واقعگرایانه ایجاد کرده، شدهاند.
گرچه گرافیک واقعگرایانه ظاهری مطلوب به نظر میرسد اما به لحاظ سختافزاری و گیمپلی محدودیتهایی را برای تیم بازیسازی به وجود خواهد آورد. علاوه بر این، ساختن گرافیکهای واقعگرایانه سهبعدی با استانداردهای مدرن معمولا بسیار وقتگیر است؛ از مدلسازی، بافت، نورپردازی تا متحرکسازی مدل، این فرآیند در مقایسه با سایر سبکها به تلاش بسیار بیشتری احتیاج دارد؛ بنابراین بیشتر بازیهای فتورئالیستی معمولا توسط شرکتهای بازیسازی بزرگ ساخته میشوند که توان هزینه و وقت برای این کار را دارند. همچنین از آنجا که ساخت این نوع از گرافیک نیاز به سختافزار پیچیده دارد، عموما در بازیهای موبایل و دستی دیده نمیشود.
دلیل پیگیری فتورئالیسم در بازیها از طبیعت انسان نشاط میگیرد. در هنر، دنبالکردن رئالیسم، همیشه جنبه مهمی در توسعه سایر سبکهای هنری نیز داشته است؛ علاوه بر آنکه، رئالیسم همان چیزی است که ما انسانها آنرا بهترین میشناسیم. وقتی بازیها به زندگی واقعی شباهت دارند، بازیکن احساس میکند که در دنیای آنها غوطهور بوده و توجه به گرافیک رئال، یکی از موثرترین عوامل در توسعه و تکامل فناوری در آینده است.
فتورئالیسم در بازی، به دو زیرگروه اصلی تقسیم میشود: تلویزیونگرایی و توهمگرایی.
تلویزیونگرایی، سبکی است که سعی میکند با استفاده از دوربینهای متعدد و تکرارهای فوری، خاطره پخشهای تلویزیونی را از سر بگیرد. این سبک از گرافیکهای فتورئالیستی استفاده میکند و بیشتر در بازیهای ورزشی و مسابقههای دیده میشود. سری FIFA نمونه بارز یک بازی تلویزیونی است.
از سویی توهمگرایی برای بازآفرینی و شبیهسازی محتوای واقعگرایانه و تخیلی از گرافیکهای نوری استفاده میکند. این نوع گرافیک، اغلب در بازیهای ژانر نقشآفرینی خیالی و بازیهای علمی – تخیلی مشاهده میشود. یک نمونه خوب از بازی توهمآور Witcher 3 است.
رئالیسم گرافیک دوبعدی
با توجه به محدودیتهای گرافیکی در دهههای 1970 و 1980 میلادی، واقعگرایی یک سبک موردپسند نبود اما طرفداران خاص خود را داشت و این علاقهمندان با استفاده از انواع روشهای غیرمعمول قادر به دستیابی به تصاویر واقعگرایانه بودند.
Digitized sprites یکی از نخستین فناوریهای ساخت گرافیک دوبُعدی واقعگرایانه است. در این فناوری، از عکسهای واقعی بازیگران و مدلهایی که بهعنوان شخصیت بازی انتخاب شدهاند، استفاده میکردند تا ظاهر گرافیک واقعی به بازی دهد. این تکنیک در اواخر دهه 1980 پدیدار شد و در دهه 1990، وقتی که گرافیک سهبعدی روند روبهرشد خود را طی کرد، از صحنه خارج شد.
با این حال، این سبک با گذشت سالها چندان پیر و کهنه نشده است و امروزه هنوز در بازیهایی چون مصر: پادشاهی قدیم[1]، استفاده میشود.
یکی دیگر از تکنیکهای گرافیکی که تقریبا همزمان با اسپریتهای دیجیتالی شده، پدیدار شد؛ Full motion video یا فیلم کامل حرکت (FMV) بود. در این تکنیک، بازی دیجیتال بر روی فیلمبرداری کامل از بازیگران واقعی ساخته و پیاده میشد. بسیاری از این فیلمها، بهعنوان فیلمهای تعاملی شناخته میشدند.
Pre-rendered graphics یا گرافیک از پیش ارائه شده، از تصاویر سهبعدی از پیشساختهشده برای تجسم محتوای بازی استفاده میکرد.
رئالیسم در گرافیک سهبعدی
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، در دوره فعلی بازیهای دیجیتال، توسعهدهندگان بازی به دلیل ظاهر عالی، راحتی و سازگاری با تعامل بازیهای دیجیتال فتورئال، تصمیم به تولید این گرافیک نمودهاند. وقتی در مورد گرافیک سهبعدی صحبت میکنیم، چهار عامل وجود دارد تا یک بازی را دارای گرافیک واقعبینانه بدانیم؛ تعداد چندضلعیها، بافت، نورپردازی و انیمیشن.
فتورئالیسم، یک سبک از گرافیک سهبعدی است که واقعیت را با حداکثر شباهت به عکاسی شبیهسازی میکند. امروزه اکثریت بازیهای دیجیتال سهبعدی با استفاده از تکنیکی به نام rasterization ارائه میشود. این تکنیک در واقع یک الگوریتم است که صحنههای سهبعدی را روی یک صفحهنمایش دوبعدی ارائه میدهد. روشنایی و سایهها با محاسبه فاصله از منبع نور مشخص و بطور جداگانه شبیهسازی میشود. درست است که این تکنیک برای طراحان گرافیک، دارای زحمت زیادی است اما نتیجه نهایی فوقالعاده خواهد بود. بسیاری معتقدند که بازیهای دیجیتال فتورئالیستی در آینده از تکنیک رندر دیگری بنام ردیابی اشعه استفاده خواهند کرد.
با این حال، در حالیکه شخصیتهای بازیهای واقعگرایانه بسیار دقیق هستند و به یک انسان واقعی نزدیک میشوند اما بسیاری از مردم هنوز احساس میکنند که شخصیتها مصنوعی هستند و چیزی ازدسترفته است لذا برخی طراحان گرافیک به سمت واقعگرایی استایلز یا نیمرئالیسم که یک سبک ترکیبی از گرافیکهای استایلز و فتورئال است، کشیده میشوند. این سبک با داشتن برخی از ویژگیهای اغراقآمیز که در سبکهای کارتونی و هنری یافت میشود، تعریف میشود اما در عینحال، عناصر فتورئالیستی قوی دارد.عناصر اصلی که باعث میشود یک بازی بهعنوان واقعگرایی استایلز طبقهبندی شود شامل: گرافیک واقعگرایانه، بافت و نورپردازی پیشرفته در محیط، شخصیتها، فضاها و اشیای مجزا است.
اما آینده چگونه خواهد بود؟ بسیاری از محققان تصریح کردهاند که وقتی ما بر چالشهای نوری غلبه کردیم، توسعهدهندگان بازی شروع به ساخت بازیهایی میکنند که کمتر روی واقعگرایی متمرکز هستند.
Keo, Mary. (2017). Graphical Style in Video Games. HAMK Riihimäki, Information and
[1] Egypt: Old Kingdom