اقتباس در بازی‌: نتیجه امتیاز مصرف‌کنندگان برای بازی‌های بازسازی‌شده و بازآفرینی‌شده (1997 تا 2022)

0
9
اقتباس در بازی‌: نتیجه امتیاز مصرف‌کنندگان برای بازی‌های بازسازی‌شده و بازآفرینی‌شده (1997 تا 2022)

مقدمه

بازی‌های ویدئویی در دهه‌های اخیر به یکی از اثرگذارترین شاخه‌های صنایع فرهنگی تبدیل شده‌اند؛ رسانه‌ای چندوجهی که در مرز میان هنر، فناوری و روایت حرکت می‌کند. همانند سینما و ادبیات، بازی‌های ویدئویی نیز ظرفیت آن را دارند که الهام‌بخش یا زمینه‌ساز خلق آثار اقتباسی باشند. مفهوم «اقتباس» در این زمینه به معنای بازتولید یا بازآفرینی خلاقانه‌ی اثری فرهنگی است که در قالبی متفاوت از جمله فیلم، کمیک یا بازی ویدئویی متجلی می‌شود.

اثر اقتباسی تکرار صرف نسخه‌ی اصلی نیست، بلکه بازآفرینی‌ای است که ضمن حفظ عناصر بنیادین، به تجربه‌ای تازه و متناسب با اقتضائات فرهنگی و تکنولوژیکی تبدیل می‌شود. در نتیجه، اقتباس در بازی‌های ویدئویی به توسعه و گسترش جهان‌های داستانی و در مواردی به خلق هویت‌های تازه برای آن‌ها می‌انجامد.

در سال‌های اخیر، روند بازسازی (Remaster) و بازآفرینی (Remake) بازی‌های محبوب دهه‌های گذشته، به پدیده‌ای فراگیر در صنعت گیم تبدیل شده است. آثاری که روزگاری بر کنسول‌های پلی‌استیشن یک و دو تجربه می‌شدند، امروز با گرافیک ارتقایافته، موسیقی بهبودیافته و عملکرد فنی مدرن برای نسل‌های جدید عرضه می‌شوند. این روند، علاوه بر پاسخ به پیشرفت فناوری، تلاشی است برای بازگرداندن حس نوستالژی و خاطرات جمعی بازیکنان.

چارچوب نظری و مفهوم اقتباس

اقتباس در مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای مفهومی چندلایه است. از منظر نظری، یک اثر اصلی می‌تواند در قالب‌های گوناگون بازتولید شود، در حالی‌که ساختار معنایی و روایی آن دچار تغییراتی متناسب با رسانه‌ی جدید می‌شود.

هنری جنکینز، نظریه‌پرداز برجسته‌ی حوزه‌ی رسانه، در نظریه‌ی «روایت فرامتنی (Transmedia Storytelling) توضیح می‌دهد که عناصر اساسی یک داستان می‌توانند از طریق کانال‌های مختلف رسانه‌ای گسترش یابند، به‌گونه‌ای که هر رسانه نقشی منحصربه‌فرد در روایت آن ایفا کند. در این چارچوب، اقتباس در بازی‌های ویدئویی بخشی از فرایند گسترده‌تری است که به آن «اقتصاد همگرایی رسانه‌ای» گفته می‌شود؛ جایی که مرز میان بازی، فیلم، کمیک و رمان از میان برداشته می‌شود و هر یک در گسترش روایت جهانی اثر مشارکت دارند.

از این منظر، بازسازی و بازآفرینی بازی‌ها را می‌توان نوعی روایت فرامتنی دانست که در آن عناصر داستانی و بصری نسخه‌ی اصلی با فناوری و زبان روایی جدید دوباره روایت می‌شوند.

روش پژوهش

در این پژوهش، مجموعه‌ای از بازی‌های کنسولی بین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۲۱ مورد بررسی قرار گرفته‌اند. روش نمونه‌گیری به‌صورت تصادفی انتخاب شده و داده‌ها از پایگاه اطلاعاتی Metacritic  استخراج گردیده است. تمرکز اصلی پژوهش بر دیدگاه کاربران بوده، نه منتقدان حرفه‌ای، تا ارزیابی عمومی و واقعی‌تر از تجربه‌ی بازیکنان به‌دست آید.

در این تحلیل، امتیاز نسخه‌های اصلی بازی‌ها با نسخه‌های بازسازی یا بازآفرینی‌شده‌ی آن‌ها مقایسه شده است تا مشخص شود آیا بازتولید آثار کلاسیک در قالب‌های جدید توانسته رضایت مخاطبان را افزایش دهد یا خیر. داده‌ها در قالب تحلیل کیفی و مقایسه‌ای با تکیه بر جداول امتیازدهی کاربران بررسی شده است.

بازسازی و بازآفرینی؛ دو راهبرد در بازتولید بازی‌ها

فرایند بازتولید بازی‌ها در صنعت گیم معمولاً در دو قالب اصلی انجام می‌شود: بازسازی (Remaster) و بازآفرینی (Remake).

  • بازسازی (Remaster)

در بازسازی، نسخه‌ی اصلی بازی حفظ می‌شود اما کیفیت صوتی، تصویری و عملکرد فنی آن ارتقا می‌یابد. این نوع بهبود معمولاً شامل افزایش رزولوشن، بهبود صدا و اصلاح باگ‌هاست، بدون آنکه در روایت یا گیم‌پلی تغییر چشمگیری ایجاد شود. بازی Final Fantasy VIII Remastered نمونه‌ی شاخص این دسته است که ساختار اصلی خود را حفظ کرده ولی با گرافیک مدرن‌تر و صداگذاری جدید عرضه شد.

  • بازآفرینی (Remake)

بازآفرینی اما فراتر از بازسازی است. در این روش، بازی از ابتدا با استفاده از موتورهای جدید، طراحی هنری متفاوت و افزودن دارایی‌های نو بازساخته می‌شود. گاهی بخش‌های تازه‌ای از داستان یا مینی‌گیم‌ها نیز به بازی اضافه می‌شوند. تولید چنین نسخه‌هایی معمولاً چندین سال زمان می‌برد. بازی Final Fantasy VII Remake (2020) نمونه‌ای شاخص است که ۲۳ سال پس از نسخه‌ی اصلی (۱۹۹۷) عرضه شد و تمامی عناصر آن از گرافیک و صدا تا سیستم نبرد و موسیقی، به‌طور کامل بازطراحی شد. تعداد قطعات موسیقی این نسخه از ۸۵ به ۱۵۶ افزایش یافته که نشانگر حجم وسیع بازآفرینی است.

 انگیزه‌ها و عوامل مؤثر در بازسازی و بازآفرینی

سه عامل اصلی در تصمیم‌گیری برای بازسازی یا بازآفرینی بازی‌ها نقش دارند:

۱. شکوه گذشته و نوستالژی: بازسازی بازی‌های محبوب دهه‌های گذشته، فرصتی برای احیای آثار خاطره‌انگیز و جذب دوباره‌ی مخاطبان قدیمی فراهم می‌کند.
۲. فرصت بهبود و اصلاح کاستی‌ها: بازتولید بازی‌ها امکان رفع ضعف‌های فنی، گرافیکی و روایی نسخه‌های اولیه را فراهم می‌سازد و به ارتقای تجربه‌ی بازیکن کمک می‌کند.
۳. پیشرفت فناوری: تحول در موتورهای بازی‌سازی، توان سخت‌افزاری و استانداردهای جدید بازار، توسعه‌دهندگان را ترغیب می‌کند تا نسخه‌هایی به‌روزتر و سازگار با فناوری روز ارائه دهند.

این سه عامل در کنار انگیزه‌های اقتصادی شرکت‌های ناشر، چرخه‌ی جدیدی از احیای آثار کلاسیک را در صنعت بازی رقم زده‌اند.

یافته‌ها و نتایج آماری پژوهش

تحلیل داده‌های به‌دست‌آمده از کاربران Metacritic نشان داد که میانگین امتیاز نسخه‌های بازسازی‌شده در مقایسه با نسخه‌های اصلی، ۱.۶ امتیاز کمتر بوده است. در مورد بازی‌های بازآفرینی‌شده نیز میانگین کاهش امتیاز ۱.۱ واحد گزارش شده است.

این اختلاف هرچند کوچک به نظر می‌رسد، اما از منظر آماری نشان‌دهنده‌ی کاهش رضایت کاربران است. بررسی‌های کیفی حاکی از آن است که مهم‌ترین دلایل این افت امتیاز عبارت‌اند از:

  • افزایش قیمت نسخه‌های جدید نسبت به محتوای ارائه‌شده؛
  • تکراری بودن داستان و فقدان حس تازگی؛
  • محدودیت در دسترسی به سخت‌افزارهای جدید برای اجرای بازی؛
  • از بین رفتن سبک هنری اصیل و تغییرات افراطی در طراحی.

بااین‌حال، کاربران از بهبودهای فنی، گرافیکی، ارتقای هوش مصنوعی و رفع باگ‌ها ابراز رضایت کرده‌اند.

مزایا و معایب بازسازی و بازآفرینی از دیدگاه کاربران

مزایا:

  • ارتقای گرافیک، صدا و عملکرد فنی نسبت به نسخه‌ی اصلی؛
  • برطرف شدن خطاها و باگ‌های فنی؛
  • افزودن حالت‌های دشواری جدید و افزایش کیفیت تجربه‌ی بازی؛
  • ایجاد حس نوستالژی و پیوند با خاطرات گذشته؛
  • دسترسی نسل جدید بازیکنان به آثار کلاسیک.

معایب:

  • قیمت بالاتر نسبت به تغییرات محدود محتوایی؛
  • از بین رفتن حس تازگی و شگفتی اولیه‌ی بازی؛
  • نیاز به کنسول‌ها و سخت‌افزارهای جدید؛
  • گاهی تغییر سبک گرافیکی و از بین رفتن هویت هنری نسخه‌ی اصلی؛
  • کاهش چالش‌برانگیزی برای بازیکنان قدیمی و باتجربه.

تحلیل کیفی و تبیین یافته‌ها

نتایج نشان می‌دهد که گرچه بازسازی و بازآفرینی بازی‌ها از نظر فنی قابل‌تحسین‌اند، اما از منظر تجربه‌ی احساسی و روایت، نمی‌توانند همیشه جایگزین تأثیر اولیه‌ی نسخه‌ی اصلی شوند. احساس تکرار و پیش‌بینی‌پذیری داستان، عامل مهمی در کاهش رضایت کاربران است. از سوی دیگر، بسیاری از بازیکنان ترجیح می‌دهند به‌جای پرداخت هزینه‌ی بالا برای نسخه‌های بازسازی‌شده، بازی‌های کاملاً جدید و نوآورانه را تجربه کنند.

با این وجود، مزایای بازآفرینی نیز قابل انکار نیست. این نسخه‌ها میراث فرهنگی بازی‌ها را حفظ کرده و برای نسل‌های جدید دسترس‌پذیر می‌سازند. افزون بر آن، بازسازی آثار قدیمی در قالبی مدرن می‌تواند موجب احیای برند و افزایش ارزش فرهنگی و تجاری آن‌ها شود.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

به‌طور کلی، نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که بازی‌های بازسازی و بازآفرینی‌شده به‌رغم جذابیت فنی و احساسی خود، از دیدگاه کاربران در مقایسه با نسخه‌های اصلی امتیاز پایین‌تری دریافت کرده‌اند. مهم‌ترین دلایل این امر شامل کاهش حس تازگی، قیمت بالای نسخه‌های جدید و فقدان ضرورت تجربه‌ی دوباره‌ی بازی‌هایی است که بسیاری از بازیکنان آن‌ها را پیش‌تر تجربه کرده‌اند.

بااین‌حال، این فرایندها نقشی مهم در تداوم حیات فرهنگی آثار ایفا می‌کنند. بازسازی و بازآفرینی، ضمن حفظ میراث گذشته، امکان بازگویی دوباره‌ی داستان‌ها برای نسل‌های تازه را فراهم می‌آورند و میان گذشته و آینده‌ی صنعت بازی‌سازی پلی معنادار می‌سازند. هنگامی که این فرایندها با خلاقیت، احترام به هویت اثر اصلی و بهره‌گیری هوشمندانه از فناوری همراه شوند، می‌توانند به آثاری منحصربه‌فرد و ماندگار تبدیل گردند؛ آثاری که نه‌تنها گذشته را زنده می‌کنند، بلکه مسیر آینده‌ی روایت در رسانه‌ی بازی را نیز شکل می‌دهند.

منبع:


Dharma, H. R., & Setiadi, C. J. (2023). Adaptation in Game: Consumer Rating Result for Remade and Remastered Games (1997–2022). IEEE, 8th International Conference on Business and Industrial Research (ICBIR)

تهیه و ترجمه: ریحانه رفیع‌زاده

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here