سبک گرافیکی یک بازی ویدئویی، از مهمترین موارد در توسعه بازی است. سبک بصری یک بازی، اغلب نقش مهمی در تجربه بازیکن از آن بازی دارد و این یکی از مواردی است که یک بازی را جالب و سرگرمکننده میکند. در این مقاله یکی از متداولترین سبکهای گرافیکی با عنوان سبک فانتزی، روشهای تجسم و نحوهی استفاده از آن برای خلق محتوا توضیح داده خواهد شد. این مقاله مروری توسط سرکار خانم پریسا علیخانی دانشجوی دکتری پژوهش هنر در دانشگاه هنر اسلامی تبریز به نگارش درآمده است.
سبک فانتزی، در نمایش شخص یا شی با اغراق در برجستهترین ویژگیهای آن تمرکز دارد. از آنجاکه گرافیکهای تلطیفشده از ابتدا وجود داشتهاند و میتوانند در شکلهای متفاوتی به تصویر درآیند، تنوع گستردهای از نمایشهای هنری در این سبک گرافیکی در مقایسه با سایرین وجود دارد. نمونه بازی که در آن، سبک فانتزی، خصوصیات صوتی و تصویری بازی را تعریف کرد، بازی آنلاین و مولتی پلیر World of Warcraft محصول سال 2004 بود (تصویر 1). درحالیکه پیشرفتهای تکنولوژیکی در آن سالها باعث شده بود که بسیاری از توسعهدهندگان به سمت سبکهای فتورئالیستی یا شبیهسازی دقیق فیزیکی گرایش پیدا کنند اما گرافیک فانتزی همواره طرفداران خود را داشته است چراکه این سبک میتواند روش دیگری را برای رسیدن به هدف درگیری سمعی و بصری مخاطب پیشروی توسعهدهنده بازی قرار دهد. بطور مثال این اهداف میتوانند باعث جذابیت بیشتری برای کودکان شود. علاوه بر این، این سبک اشارهگر و انعطافپذیر است و خود را به شبیهسازی عینی فیزیکی که سبک واقعگرایانه درگیر آن است، محدود نمیکند بنابراین سبک فانتزی، در جلب توجه به سمت گیمپلی و غوطهوری مخاطب در محیط بازی به خوبی کار میکند. این سبک میتواند به برجسته کردن جنبههای خاصی از تصاویر یا گاهی اوقات اشیا، بدون تحریف یا شکستن اتمسفر به کار رود.
جارووین (2009)، سبک فانتزی را کاریکاتوریسم توصیف میکند. کاریکاتور، تصویر یا بازنمایی از یک شی است که به مشخصترین ویژگیهای آن ساده شده است. بنظر میرسد که سبک فانتزی برای مخاطبان جوانتر مانند نوجوانان و کودکان کاربرد دارد اما همواره اینطور نیست. مثال خوب برای آن، بازی Super Meat Boy محصول سال 2010 است که دارای سبک هنری رنگارنگ و کارتونی بامزه است اما بازی را با عناصر خشن ترکیب کرده است.
گرافیک فانتزی، انعطافپذیرترین و متنوعترین نوع سبک در میان انواع سبکهای گرافیکی است. این سبک حدواسط سبک انتزاعی و واقعگرایانه است لذا میتوان از گرافیکهای فانتزی بیشترین استفاده را در طراحی گیمپلی و شخصیتسازی ظاهر بازی انجام داد.
تصویر 1: World of Warcraft
سبک گرافیکی فانتزی از ابتدای صنعت بازیهای ویدئویی وجود داشته است. باید دانست که بسیاری از بازیهای ویدئویی در دهه 1970، به جای آنکه انتزاعی محض باشند، نزدیک به سبک فانتزی بودند البته در آن زمان به دلیل محدودیتهای سختافزاری بازی، تنها گزینه، سبک فانتزی بود. سبک فانتری، کمکم خود را از انتزاعگرایی جدا کرد و شکل فعلی خود را در حدود اواسط دهه 1980 به دست آورد. سبک فانتزی در دوران نسل سوم کنسولهای بازی ویدئویی یا دوران 8 بیتی نیز ادامه یافت و چند بازی محبوب مانند Legend of Zelda ، Super Mario Bros 3 و Mega Man 2 نیز در این دوره ساخته شد. (تصویر 2).
تصویر 2: بازی Legend of Zelda ، Super Mario Bros 3 و Mega Man 2
کیفیت گرافیک در آن زمان در مقایسه با کنسولهای نسل قبلی بطور قابلتوجهی بهتر بود. وضوح صفحهنمایش، پالت رنگ بزرگتر و افزایش تعداد اسپرایتها از قابلتوجهترین تغییرها در کنسولهای جدید بود که بر کیفیت گرافیک سبک بازی نیز موثر بود. پیکسل یک تکنیک رایج در بازیهای ویدئویی بود که از دهه 1970 تا حدود دهه 1990 ادامه یافت. در آن زمان موتورهای گرافیکی با وضوح صفحه نمایش نسبتا کوچک و یک پالت رنگی حدود 256 رنگی محدود میشدند. در نتیجه میتوان گفت بیشتر بازیها در دوره 8 بیتی به سبک پیکسلی دستهبندی میشدند که به سادگی با عنوان هنر پیکسل شناخته میشوند. تصویر 3 یک نمونه کاراکتر در عصر هنر پیکسل را نشان میدهند.
تصویر 3: Megaman
شخصیت و محیطهایی که در سبک پیکسل هنری ساخته شدهاند، به دلیل محدودیت در سایز اسپرایت و پالتهای رنگی روشن، غالبا کارتونی یا همان در سبک فانتزی بودند. در واقع چه ظاهر کارتونی عمدی بوده یا نه، بسیاری از توسعهدهندگان بازی مجبور بودند شخصیتها را تا جای ممکن در اندازه کوچک طراحی کنند.
بعد از نسل سوم، هنر پیکسل همچنان به پیشرفت و تکامل خود ادامه داد و حتی زمانی که گرافیکهای سهبعدی شروع به موفقیت در مقایسه با گرافیکهای دوبعدی کرد نیز ادامه یافت. علیرغم شیوع روند جدید، هنر پیکسل هرگز مانند بعضی از سبکهای انتزاعی گرافیکی منسوخ نشد در عوض این سبک هنری با استفاده از پیشرفتهای فناوری مانند پیشرفت در وضوح صفحه نمایش، ذخیرهسازی دادهها و پالت رنگی؛ گرافیک بازی را دقیقتر کرده و انیمیشنهای بهتری را ارائه کرد. تصویر 4 چند نمونه از آن را نشان میدهد.
تصویر 4: چند نمونه بازی از هنر پیکسل
اما سبک فانتزی و هنر پیکسل در عصر بازیهای مدرن منسوخ نشد و در سالهای اخیر مجددا زنده گردید. حتی اگر توسعهدهندگان بازی امروز به دلیل محدودیتهای گرافیکی مجبور به استفاده از هنر پیکسل نباشند، اما این سبک را جذاب و راحت میدانند. علاوه بر این، بسیاری از طراحان میخواهند با استفاده از این سبک در گرافیک بازی، نوستالژی بازیهای گذشته را زنده نمایند. تصویر 5 چند نمونه از این بازیها را نشان میدهد.
تصویر 5: بازیهای عصر مدرن در سبک فانتزی و با هنر پیکسل
سبک فانتزی در بازیهای ژانر استراتژیک استفاده گستردهای دارد. همینطور اخیرا در ژانر پلتفرمر نیز دیده شده است. تصاویر 6 و 7 دو نمونه از این سبک را نشان میدهند.
تصویر 6: بازی استراتژیک در سبک فانتزی
تصویر 7: بازی پلتفرمر در سبک فانتزی
اما سرنوشت سبک فانتزی در دوران گرافیک سهبعدی چه شد؟ دهه 1990 به بعد، غالبا به عنوان یکی از خلاقانهترین دورههای بازی شناخته میشود. گرافیکهای بازیهای ویدئویی از پیکسلها و اسپرایتها به گرافیکهای رندر شده انتقال یافتند. تقلید فیزیک زندگی واقعی، شخصیتها و محیطهای واقعگرایانه روند جدیدی پیدا کرد که بسیاری از توسعهدهندگان بازی از این تکنیک به صورت تمام و کمال بهره بردند و در مسابقهای بیپایان در مقابل یکدیگر قرار گرفتند که کدامیک میتواند واقعبینانهترین گرافیک را ایجاد نماید. اما سبک فانتزی نیز قادر به همزیستی با این جریان بود و توانست جایگزینی از خود برای سبک فتورئالیستی ارائه دهد. گرافیکهایی مانند سبک کتابهای کمیک اغراقآمیز در مقابل حجم زیاد بازیهای واقعگرایانه ایستادگی کردند. بعلاوه گرافیکهای فانتزی تطبیقپذیر بودند و در تکنیکهای متنوعی اجرا میشدند. سلشیدینگ، کارتون و نیمه واقعگرایانه زیرمجموعههای گرافیک سهبعدی در سبک فانتزی هستند که در تصاویر 8، 9 و 10 نشان داده شده است.
تتصویر 8: سبک سلشیدینگ
تصویر 9: سبک کارتون
تصویر 10: نیمه واقعگرایانه
Keo, M. (2017). Graphical Style in Video Games. Bachelor’s thesis for Information and Communication Technology.